شاعرانه

فرهنگی وهنری

شاعرانه

فرهنگی وهنری

خیام یک فیلسوف مادی گرا آری یانه؟

نگاهی  به کتاب  ترانه های خیام هدایت

این نوشتار نگاهی کوتاه  به کتاب ترانه های خیام بزرگ مرد عرصه ادبیات معاصر ایران صادق هدایت است.

این نکته شایان ذکر است این حقیر دربرابر نام هدایت آنقدر کوچک است  که نباید این اجازه را به خود بدهد

که در برابر انسانی مانند هدایت قرار بگیرد....

اما کتاب ترانه های خیام .......

هدایت دراین کتاب نوعی نگاه جدید نسبت به خیام به ما می دهد او دراین کتاب سعی دارد که خیام را به عنوان یک فیلسوف مادی گرا معرفی کند. اساس این کتاب بر پایه رباعیات سیزده گانه که در کتاب مونس احرار آمده است می داند ومی گوید:

((تنها سند مهمی که از رباعیات اصلی خیام در دست می باشد، عبارتست از رباعیات سیزده گانه» مونس الاحرار«که در سنة ٧٤١ هجری نوشته شده، و در خاتمة کتاب رباعیات روزن استنساخ و در برلین چاپ شده.))

((رباعیات مزبور علاوه بر قدمت تاریخی، با روح و فلسفه و طرز نگارش خیام درست جور می آیند.))

هدایت هر رباعی که از مسیر فکری این رباعیات سیزده گانه خارج بوده است را مردود می داند او اعتقاد دارد که خیام در تمام طول

عمرخود بر یک سبیل  فکری بوده است وآن نیز یک تفکر کاملا

 ضد مذهبی بوده است.

همچنین او داستان هایی که در باره خیام وجود دارد مانند داستان سیاه شدن روی خیام یا داستان خواب مادر خیام را ساده لوح انه   می داندکه توست افراد ی  عامی ساخته شده است

 به نظراین حقییربه چند دلیل نمی تواندباره خیام به راحتی قضاوت کرد  یا اینکه با صراحت نمی توان گفت که اعتقاد او چگونه بوده است :

1-    اینکه خیام در نوروز نامه بارها وبار از خدا یاد کرده واگر او یک مادی گرا ضد خدا بود چرا باید این همه از خدای که مخالف اوست یاد کند.

2-    نکته دیگر این است که روزگار ما صد ها سال با روزگار خیام

فاصله دارد واینطور که از شواهد مشخص است خیام آدمی نبوده است که تمام تفکرات خود را برای دیگران بیان کند .

گاهی وقت ها نیز ما احساسات خود را در گیربیان نظرات خود می کنیم مثلا در همین کتاب می گوید:  

(( خیام با منطق مادی و علمی خودش انسان را جام جم نمی داند . پیدایش و مرگ اورا همانقدر بی اهمیت می داند که وجود و مرگ یک مگس!

آمد شدن تو اندرین عام چیست؟

آمد مگسی پدید و ناپیدا شد! ))

من اعتقاد دارم که این احساس خود هدایت است که در این بیت تبلور

کرده تا نظر خود خیام.

اما شاید این سوال پیش بیایید که اگرخیام یک ضد مذهب نبوده پس رباعی مانند این چه معنای دارد

در دایره ای کامدن و رفتن ماست،

آن را نه بدایت، نه نهایت پیداست؛

کس می نزند دمی در ین عالم راست،

کین آمدن از کجا و رفتن بکجاست!

بی تردید خیام دچار شک بوده این شک می تواند نسبت به وجود خدا

 یا مرگ ویا هرچیز دیگری بوده باشد که در رباعیات او متجلی شده است.

این شک رادر دیگراثر او مثلا نوروز نامه نمی توان دید:

((به فرمان ایزد تعالی حال های عالم دیگرگون گشت، و چیزهاء نو پدید آمد. مانند آنک درخور عالم و گردش بود))

او آشکارا بحمد وسپاس خدا می پردازد.

به هر حال چون شعر از ناخودآگاه انسان بر می آید می تواند لایه های پنهان تری از شخصیت افراد را آشکار کند (به زودی نوشتاری با همین موضوع روی وبلاگ خواهم گذاشت.)

به عنوان یک مخاطب احساس میکنم که خیام باید به نوعی از ظاهر دین که اسیر تعصب های کورکورنه از یک سو ریاکاری افراطی از سوی دیگر شده است دلخور باشد واین دلخوری را در خلوت وبه صورت رباعیات خیام آشکار کرده است.

نظرات 1 + ارسال نظر
داش آکل سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:59 ب.ظ http://dashakol.blogsky.com/

اگرچه بزرگمردی بود هدایت ولی تقدس برای هیچ چیز نمی توان و نمی باید قائل شد! تو هم میتوانی در برابرش حرف بزنی و سخن برانی! خوشحالم که چنین هستی که چنین می کنی!
درود بر تو.
بدرود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد