شاعرانه

فرهنگی وهنری

شاعرانه

فرهنگی وهنری

کیفیت

ما در دنیایی زندگی نمی کنیم که همه افراد به حق خود در زندگی برسند واین واقعیت تلخ را باید بپذیریم.

چند وقت پیش منزل یکی از عزیزان مهمان بودیم تلوزیون هم روشن بود وبرنامه ای پخش میشد

یکدفعه یکی از حاضران در مجلس آه بلندی کشید و گفت : ((خدایا این کج وکولح چجوری مجری شده؟))

نگاهی به او انداختم آدم خوش چهره  ی بود وبا توجه به آشنایی که از قبل با او داشتم آدم بسیار خوش صحبتی نیز بود.

بعد سرم را برگرداندم دقت کردم در آن مجلس  چند نفری بودند که می توانستند بهتر از آن مجری ضعیف برنامه را اجرا کنند. 

 این مسئله به ذهنم رسید چرا بعضی افراد با توجه به کیفیت های بالای خود نمی توانندموقعیت مناسبی را کسب کنند اما بعضی افراد با اینکه هیچ کیفتی در آن زمینه ندارند می توانند پیشرفت کنند(مانند همان مجری ضعیف).

باید بدانیم داشتن کیفت به تنهایی کافی نیست و شرایط مناسب وتلاش کافی نیز لازم است هر چند عوامل دیگری مانند قوانین عجیب  وخویشاوند گرایی در امور نیز وجود دارد .

اما مسئله ی اصلی اینجاست ما در دنیایی زندگی نمی کنیم که همه افراد به حق خود در زندگی برسند

واین واقعیت تلخ را باید بپذیریم.

پس از پذیرش  این واقعیت دو راه پیش روی مان می ماند 1- نامید شویم وجا بزنیم(که نشانه ترس ماست)

2-یا اینکه بمانیم ومبارزه کنیم تا اثبات شویم.

اگر نامید هستید فقط می توانم بگویم متاسفم.

اما اگر می خواهید بمانید ومبارزه کنید  ابتدا باید به خود افتخار کنید و بدانید هر انسانی صاحب توانایی های است که دیگران نیستند.

بعد باید این توانایی ها را کشف کنید کشف توانایی برای خود شخص زیاد سخت نیست  هر انسانی خود را بخوبی می شناسد و می داند که در چه کاری استعداد دارد.

اما اگر باز تردید دارید سعی کنید توانایی های خود را آزمایش کنید .

مرحله ی بعد مطالعه است.

منظورم از مطالعه فقط این نیست که کتاب دست بگیرید ودر گوشه ای بنشیند بلکه مطالعه به معنای کسب اطلاعات در زمینه مد نظر است.( برای مثال با انسانی آگاه مشورت کنید) همچنین باید مهارت های مدیریت بحران را یاد بگیرد چون بعد ها به کارتان می آید.

مر حله ی بعد شروع فعالیت است .

فعالیت خود را با امید به آینده آغاز کنید وبدانید که همه از صفر شروع می کنند . هر گز در این مرحله

به چیزی که دیگران دارند حسرت نخورید زیرا نتیجه ی حسرت خوردن به داشته های دیگران باعث سرخوردگی میشود و سر خوردگی مقدمه نامیدی است  ونا امیدی برابر مرگ است و آدم مرده را در قبر دفن  وبه فراموشی میسپارند.

ونکته ای آخر اینکه

هرگز از شروع دوباره نترسید چون همیشه در روی یک پاشنه نمی چرخد.

با آرزوی موفقیت برای شما

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد